
رهبری، ترغیب و ایجاد انگیزش و نظارت وارزشیابی مستمر بر فعالیتهای فراگیران ” را در افزایش اثر بخشی مدیریت کلاس موثر دانستهاند، نتایج به دست آمده از الویت بندی میزان اهمیت عوامل مطرح شده در پرسشنامه نشان داد که براساس نظرات پاسخگویان ” ایجاد انضباط موثر در کلاس ” و انتخاب روشها وفنون تدریس مناسب بیشترین تاثیر و پاسخ سریع وفوری به بی انضباطی دانشآموزان کمترین تاثیر را در اثربخشی مدیریت کلاس دارند.
-فهیم زاده (1381) پژوهشی باعنوان بررسی تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه اراک را مورد بررسی قرار داده است. وهدف اصلی این پژوهش، افزایش انگیزش پیشرفت وبهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق آموزش راهبردهای فراشناختی بوده است. فرضیههایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند:1- آموزش راهبردهای فراشناختی به دانشجویان، انگیزش پیشرفت آنها را افزایش میدهد 2- آموزش راهبردهای فراشناختی به دانشجویان، عملکرد تحصیلی آنها را بهبود میبخشد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که آموزش راهبردهای فراشناختی در کوتاه مدت منجر به افزایش معنادار انگیزش پیشرفت دانشجویان نمیشود و همچنین روشن گردید که آموزش راهبردهای فراشناختی به دانشجویان بهبود معنادار عملکرد تحصیلی را درپی نخواهد داشت.
-طالب زاده (1381) پژوهشی با عنوان ” بررسی رابطه دانش فراشناخت اخلاقی با استدلال ورفتار اخلاقی در بین دانشآموزان پسر سال سوم راهنمایی شهرتهران انجام داد. این پژوهش در پی روشن کردن رابطه دانش فراشناخت اخلاقی با استدلال ورفتار اخلاقی در بین دانشآموزان پسر سال سوم راهنمایی شهر تهران بود. سئوالهای پژوهش به این قرار است که : 1- آیا بین فرا اخلاق و استدلال اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد ؟ 2- آیا بین فرااخلاق و و رفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد ؟ 3- آیا بین استدلال اخلاقی ورفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه وجود دارد ؟ از تجزیه و تحلیل آماری نتایج زیر بدست آمد : – 1- بین فرااخلاق و و استدلال اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. 2- بین فرااخلاق و رفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. 3- بین استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی پسران سال سوم راهنمایی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد.
– رحیم پور (1384) پژوهشی با عنوان بررسی نقش آموزش اجزاء دانش فراشناخت در حل مسائل ریاضیات؛ را مورد بررسی قرار داده است. به منظورانجام این تحقیق 60 نفر دانشآموز دختر پایه اول دبیرستان، به عنوان آزمودنی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض آموزش اجزاء دانش فراشناخت قرار گرفتند ولی گروه کنترل به شیوه معمولی که روش عادی و متداول آموزش در مدارس است، ریاضیات را فرا گرفتند. محتوای آموزشی مربوط به درس ریاضیات سال اول، در طی 30 روز به دانشآموزان تدریس شد. قبل از اجرای تحقیق از دانشآموزان، پیش آزمونی در زمینه ریاضیات گرفته شد. میانگین نمرات درگروههای کنترل و آزمایش به عنوان ملاک مقایسه بین دو گروه محسوب شد. آزمون تی بکاربرده شده نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین گروههای کنترل و آزمایش وجود دارد به عبارت دیگر میانگین نمرات دانشآموزان که از آموزش اجزاء دانش فراشناخت برخوردار بودند به طور معنی داری بیش از میانگین نمرات دانشآموزانی بود که به شیوه معمولی آموزش دیده بودند. درمجموع نتایج این تحقیق نشان داد آموزش فراشناخت اثرات مثبتی بر توانایی حل مساله دانشآموزان دارد و روش موثری در یادگیری دانشآموزان مقطع دبیرستان در درس ریاضی است.
-سالاری فر (1383) پژوهشی باعنوان ” مقایسه طبقات دانش فراشناختی دانشآموزان و توانش حل مساله ریاضی و ارائه رهنمودهایی به برنامه ریزی آموزشی ریاضی ” در بین دانشآموزان پسر پایه چهارم دبستان و دوم راهنمایی و سوم دبیرستان انجام داده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که دانش فراشناختی دانشآموزان دبستانی، راهنمایی و دبیرستانی با یکدیگر تفاوت معناداری دارند.
-متولی (1376) تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر درک مطلب و سرعت یادگیری دانشآموزان، را بررسی کرده است، نتایج حاکی از تاثیر مثبت آموزشهای انجام شده توسط محققین بردرک مطلب و سرعت یادگیری دانشآموزان میباشد.
– غلامی (1377) در پژوهش خود به بررسی سبکهای مدیریت کلاس ازدیدگاه معلمان و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان خرم آباد پرداخته است. فرضیههای تحقیق عبارتند از :1- بیشتر معلمان دارای نگرش مدیریت کلاسی شاگرد نگر هستند. 2- بین نگرش به سبکهای مدیریت کلاسی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد. 3 -پیشرفت تحصیلی دانشآموزانی که دارای معلمانی با نگرش شاگردنگر بودهاند از پیشرفت تحصیلی دانشآموزانی که معلمانشان نگرش درس نگر داشتهاند بیشتر است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها هر سه فرضیه را تایید کرده است.
– صفری (1375)، رابطه بین سبک رهبری در مدیریت کلاس واثربخشی تدریس مدرسین دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه را بررسی کرده است. هدف کلی این تحقیق، کشف وجود یا عدم وجود رابطه بین سبک رهبری مدیریت کلاس و اثر بخشی تدریس مدرسین دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است. هدفهای جزئی این تحقیق تعیین نوع سبک رهبری مدرسین در کلاس درس و تعیین میزان
هر یک از سبکهای رهبری مدیریت کلاس است. یافتههای تحقیق چنین است؛ 1 -بین سبک رهبری مدیریت کلاس و اثربخشی تدریس مدرسین دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه رابطه وجود دارد. 2- بین سبک رهبری رابطه مدار قوی و وظیفه مدار قوی و اثربخشی تدریس مدرسین رابطه وجود دارد. 3- بین سبک رهبری رابطه مدار ضعیف و وظیفه مدار ضعیف و اثربخشی تدریس مدرسین رابطه وجود دارد.
2-3-2 تحقیقات خارجی
– مک یوزد (1997) پژوهشی تحت عنوان ” بررسی تاثیر مهارتهای فراشناختی و توانایی حل مساله کلامی، بر عملکرد دانشآموزان متوسطه در تست ریاضی و درک انگلیسی ” انجام داده است.
تحلیل دادهها آشکارکرده، هردو عامل رابطه معنادار مثبتی با نمره پیشرفت تحصیلی ریاضی و انگلیسی دارند. همچنین پژوهش نشان داد که برخی برنامههای ویژه برای تدریس استراتژیهای فراشناختی به دانشآموزان ممکن است سبب بهبود پیشرفت تحصیلی شود.
– پیج و بیلگ (2003) پژوهشی تحت عنوان ” بررسی تاثیر استراتژیهای فراشناختی بر یادگیری خواند برروی دانشآموزان کلاس اول دبستان ” انجام دادهاند که نتایج، تاثیر آموزش این استراتژیها را بر یادگیری دانشآموزان گزارش میکنند.
– جودی شابایا (2004) به بررسی ” نقش آموزش قبل از خدمت معلمان به رشد استراتژیهای آگاهی فراشناختی بین دانشآموزان در درس انشاء در مقطع متوسطه ” پرداخته است. نتایج این بررسی نیز نشان میدهد که بعد از یک دوره آموزشی برای معلمان، آگاهی فراشناختی دانشآموزان در این درس توسعه یافته است.
– وین من و همکارانش (2004) به بررسی (ارتباط بین هوش و مهارتهای فراشناختی از چشم انذاز رشد” پرداختند در این پژوهش پس از ارزیابی هوش، مهارتهای فراشناختی درعملکرد برای هر یادگیرنده، مشخص شد که توسعه مهارتهای فراشناختی به عملکرد یادگیری بهتر کمک میکند و لیکن این مهارتها تا اندازهای ازهوش مستقل هستند.
مک دونالد (2005) به بررسی ” ارتقا مهارتهای فراشناختی از طریق یادگیری مشارکتی ” پرداخت. این پژوهش آزمایشی در گروههای؛ یادگیری تعاونی ناهمگن (اختلافی از دانشآموزان دارای توانایی یادگیری پایین وبالا) و گروه یادگیری تعاونی همگن و گروه کنترل صورت پذیرفت.
نتایج نشان داد که مهارتهای فراشناختی و عملکرد حل مساله دانشآموزان گروه یادگیری تعاونی ناهمگن در پس آزمون تفاوت معناداری با پیش آزمون دارد.
شواهد تحقیق مبنی بر ” وجود تفاوت معنا دار در نمره پس آزمون دانشآموزان گروه یادگیری تعاونی ناهمگن درعملکرد حل مساله ” نشان دهنده تاثیر تعاملات اجتماعی و تعامل همسالان بر فراشناخت دانشآموزان است و اینکه دانشآموزن برخی استدلالها را ازمحیط اجتماعی اطراف الگو برداری میکنند.
مارتین وشوها (2000) در پژوهشی به بررسی ” تاثیر ویژگیهای معلم بر سبک مدیریت کلاس ” پرداختهاند. دراین پژوهش مارتین از پرسشنامه ABCC بر اساس چهارچوب نظری ولفگانگ درباره باورهای مدیریت کلاس معلم، استفاده کرده است. هدف تحقیق بررسی تفاوت بین معلمان آموزش دیده سنتی و دانشجو معلمان تازه کار از لحاظ سبک مدیریت کلاس است. آنها پس از جمع آوری دادهها در جامعه 388 نفری نشان دادند که معلمان با تجربه نسبت به تازه کارها در دوبعد مدیریت افراد و رفتاراز تکنیکهای کنترل بیشتر استفاده میکنند.
هدف دوم، بررسی رابطه بین سن معلمان و سبک مدیریت کلاس میباشد؛ که نتایج نشانگر رابطه معنادار و مثبت بین این دو متغیر است؛ یعنی با افزایش سن، میزان استفاده از کنترل بر اساس این پرسشنامه بیشتر است.
مارتین وهمکارانش از پرسشنامه خود به نام ABCC ونظریه ولفگانگ درچندین پژوهش استفاده کردهاند و متغیرهای مختلف را بررسی کردهاند که به شرح زیر است:
مارتین، و بالدوین (1988) ” متغیرهای موثر بر مدیریت کلاس ” را بررسی کردهاند. در این پژوهش سه هدف مورد نظر بوده که عبارتنداز :
– بررسی تاثیر آموزش مدیریت کلاس بر سبک مدیریت کلاس
– مطالعه رابطه بین جمعیت کلاس و سبک مدیریت کلاس
– بررسی تفاوت بین سبک مدیریت کلاس در بین معلمانی که مدرک دورههای آموز ش شش ماهه دارند و معلمانی که ندارند.
نتایج،توضیح میدهد که تفاوت معناداری در مقیاس فرعی مدیریت آموزش از لحاظ آموزش مدیریت کلاس وجود دارد همچنین همبستگی مثبت معنادار بین جمعیت کلاس و نمره معلمان در مقیاسهای مدیریت افراد و رفتار وجود دارد. بنابراین معلمانی که در کلاسهای پر جمعیت تر تدریس میکنند، کنترل بیشتری در دو بعد مدیریت افراد و رفتار اعمال میکنند. و تفاوت معناداری بین معلمانی که دوره ذکر شده را طی کرده بودند و دیگر معلمان نیز مشاهده شده که بیانگر تاثیر این دورهها در کاربرد سبکهای تعاملی ترمیباشد.
– سوو (2003) به مطالعه ” عوامل موثر بر مدیریت کلاس معلم ” پرداخته است. این مطالعه که در بین معلمان دوره راهنمایی صورت گرفته، مشخص میکند سه عامل؛ محیط فیزیکی کلاس، میزان آمادگی معلم و روشی که درس ارائه میشود بر مدیریت کلاس به معنای رفتار تحت وظیفه دانشآموزان تاثیر دارد.
– درکارلو (1996) به ” مقایسه سبک مدیریت کلاس معلمان ابتدایی و متوسطه ” پرداختهاند که نتایج این مطالعه که بر اساس پرسشنامه مارتین (1996) انجام شده، نشان میدهد معلمان ابتدایی بطور معناداری نسبت به معلمان متوسطه کمتر سبک مداخله گر را بکار میبرند
-کارل ونینگ (2004) طبق نظریه بامریند (1971) درباره تاثیر سبکهای چهار گانه مدیریت کلاس (سبک مقتدر، قدرت طلب، آسان گیر و بخ
شنده یا افراطی ) بر ویژگیهای رفتاری دانشآموزان به آزمون این نظریه پرداخته است. تحقیق نشان داده است که هر سبک ویژگیهای رفتاری خاصی را در دانشآموزان ایجاد میکند و بطور کلی هر چه معلمان در بعد کنترل و تعامل در سطح بالاتری رفتار کنند نتایج مطلوبی چون مسئولیت پذیری، شایستگیهای اجتماعی و. .. در دانشآموزان به جای میگذارند و هرچه این دو بعد کمرنگ تر شود افراد کم تجربه و بی مسئولیت میشوند در نتیجه سبک معلم مقتدر سبب افزایش قابلیتها وشایستگیهای اجتماعی و مسئولیت پذیری دانشآموزان میشود و درمقابل دانشآموزان معلم قدرت طلب، در تعاملات اجتماعی بی اثر وقدری غیر فعالند و دانشآموزان معلمان دوسبک آسان گیر و افراطی، نابالغ ودر مهارت رهبری و خود – خویشتنداری، ضعیف میباشند.
2-4 نتیجه گیری
طبق نظر ولفگانگ و گلیکمن، مدیریت کلاس دارای سه بعد است؛ مدیریت آموزش، مدیریت رفتار و مدیریت افراد. چگونگی عملکرد معلمین در هر سه بعد مدیریت کلاس سبک معلمان را مشخص میکند.
نظریه پردازان سبکهای مختلفی در باب مدیریت کلاس مطرح کردهاند : اما آنچه که امروزه در تحقیقات اساسی در زمینه مدیریت کلاس مورد توجه میباشد کاربرد سبکهایی در مدیریت کلاس است که مبتنی بر نظریههای یادگیری و تئوریهای مدیریت کلاس است.
ولفگانگ (1986) سه رویکرد اساسی مدیریت کلاس را با بررسی تئوریهای پیشین و خاستگاههای نظری آنها در تئوریهای یادگیری عنوان میکند :
1- رویکرد مداخله گرایان که به معنای اعمال کنترل زیاد بر فعالیتهای دانشآموزان است ومبتنی بر تئوریهای انضباط قاطع کاستر (1992) و انضباط مثبت فردریک جونز (1987) ومکتب رفتار گرایان میباشد.
2- رویکرد غیر مداخله گرایان که دانشآموزان را در پیروی ازعلایق آزاد میگذارد ومبتنی بر تئوریهای تدریس اثربخش معلم گوردن (1974) و مکتب انسان گرایان با نظریههای راجرز و استونز (1967) میباشد.
3- رویکرد تعامل گرایان که از روشهای مشارکتی در مدیریت کلاس استفاده میکند و مبتنی بر تئوریهای آلفرد آدلر و دریکرز و انضباط مشارکتی آلبرت (1989)، انضباط قضاوتی گودرکول (1990)، واقعیت درمانی گلسر (1969) میباشد .
فراشناخت که دارای دو بعد دانش فراشناختی و مهارتهای فراشناختی است.
براون (1987) دانش فراشناختی را بر اساس چگونگی آگاهی از دانش به سه طبقه تقسیم میشود : دانش اظهاری، فرایندی و وضعیتی.
و بر اساس نظر اسکراو بعد مهارتها شامل پنج مهارت میشود : مهارت برنامه ریزی، سازماندهی، و مدیریت اطلاعات، نظارت، ارزیابی، و مهارت اشکال زدایی.
بر اساس نظریه اسکراو و مشمن، سه عامل بر رشد فراشناخت موثرند؛ تعامل با همگنان، به معنای تعاملات اجتماعی در گروههای همگن و مشارکت در حل مسائل. ساخت یابی فردی، یعنی توانایی فرد در سازماندهی ذهن و نظارت بر خود و یادگیریهای فرهنگی، که از طریق درونی شدن فرهنگ ازخلال یادگیریهای اجتماعی صورت میگیرد و تجربههای محیط کلاس، تعاملات کلامیبا بزرگترها و مسئولیتهای مختلف در یادگیری را شامل میشود. همچنین طبق تئوری ویگوتسکی یادگیریهای اجتماعی و درونی سازی که در تعامل باافرادی چون والدین، معلمان و همسالان رخ میدهد سبب توسعه هوشیاری فکری و انتقال از دیگر – کنترلی به خود – کنترلی و درون نگری افراد میشود.
با در نظر گرفتن عوامل موثر بر رشد فراشناخت قابل توجیه است که سبک مدیریت کلاس تعامل گرا با ایجاد فرصت بیشتر برای تعاملات سازمان دهی شده، تاکید
برای جستجو در بین هزاران پایان نامه
در موضوعات مختلف و دانلود متن کامل آنها
با فرمت ورد به سایت zusa.ir مراجعه نمایید